تصمیم گیری چیست؟

برای حل هر مسئله ای معمولاً چندین راه حل و یا انتخاب وجود دارد. در بسیاری از موارد منابع کافی، زمان لازم و ... در اختیار ما نیست که بتوانیم از همه راه حلها استفاده کنیم. بنابراین ناچاریم آنها را اولویت بندی کرده و یکی از آنها را انتخاب کنیم.
هدف از تصمیم گیری عبارتست از:

  • اولویت بندی گزینه های موجود جهت انجام برنامه ریزی و سیاست گذاری
  • انتخاب بهترین گزینه از میان گزینه های موجود، بطوریکه بیشترین  انطباق را با اهداف مورد نظر داشته باشد

 
همه ما هر روزه و در زندگی فردی و اجتماعی خود با مسائل گوناگونی روبرو هستیم که برای حل انها لاجرم باید تصمیم گیری کنیم. برخی از این تصمیمات بسیار کوتاه مدت هستند و تاثیر چندانی در زندگی ما ندارند مانند تصمیم برای انتخاب غذای ناهار یا خرید بک لباس. اما برخی دیگر ممکن است آینده زندگی کاری، خانوادگی و اجتماعی ما را تحت تاثیر قرار دهند مانند تصمیم برای ازدواج و انتخاب همسر یا انتخاب شغل.

در برخی موارد تصمیماتی که یک فرد یا گروه اتخاذ می کنند، ممکن است بر زندگی گروه بیشتری (حتی کل جامعه) تاثیرگذار باشد. مثلاً تصمیماتی که مدیر یک کارخانه اتخاذ می کند در صورتی که به موفقیت نینجامد ممکن است بر زندگی کل کارگران آن کارخانه تاثیر گذار باشد یا تصمیماتی که یک دولت برای اجرای سیاست خاصی در نظر می گیرد ممکن است موجب افزایش سطح رفاهی مردم کشور شود و یا فشار اقتصادی بیشتری بر آنها وارد کند.

هدف از طراحی و پیاده سازی تصمیم یار، کمک به مدیران و تصمیم گیرانی است که تصمیمات آنها در موفقیت یا عدم موفقیت یک مجموعه نقش خواهد داشت، در عین حالیکه از تصمیم یار برای اتخاذ تصمیمات فردی نیز می توان استفاده کرد. بهر حال مدیران و یا کارشناسان تصمیم گیرنده در هر سطحی که باشند معمولاً اطلاعات مورد نیاز جهت تصمیم گیری را از مشاوران و کارشناسان زیر دستشان دریافت می کنند و بر اساس آنها تصمیم لازم را اتخاذ می نمایند. آنگاه موظفند تصمیم اتخاذ شده، چرایی و چگونگی آن را به اطلاع مدیریت سطوح بالاتر خود گزارش داده و از آن دفاع نمایند. تصمیم یار این فرآیند را تسهیل کرده و به کارشناسان و مدیران در سطوح مختلف کمک می کند که وظایف خود را به صورت ساده و سیستمی انجام دهند.

  • مدیران سطح بالا (بالاترین سطح مدیریت) هدف از تصمیم گیری، معیارهای اصلی تأثیر گذار بر هدف مورد نظر و نیز راههای دستیابی به هدف (گزینه ها) را تعیین می کنند.
  • مسئله تصمیم گیری به مدیران سطوح میانی منتقل شده و آنها وظیفه دارند نسبت به جمع آوری اطلاعات پشتیبان تصمیم و تکمیل اطلاعات تصمیم گیری اقدام نمایند.
  • جمع آوری اطلاعات پشتیبان تصمیم معمولاً توسط کارشناسان سطح پایین تر و بر اساس داده های موجود، تجربه کاری و ... انجام می شود.

به طور کلی محیط اطراف ما، مجموعه ای از عناصر و اجزایی است که با یکدیگر ارتباط داشته و بر هم اثر متقابل دارند. بعنوان مثال اقتصاد به انرژی و منابع کمیاب وابسته است، دستیابی به منابع به موقعیت جغرافیایی یک کشور و سیاست آن ابسته است، موقعیت سیاسی به توانایی نطامی و توانایی نظامی به فن آوری بستگی دارد. فن آوری نیز به وجود ایده ها و منابع و پذیرش ایده ها و عملیاتی کردن آنها نیز به پشتیبانی سیاستمداران و دولت ها بستگی دارد و این سیر توالی همچنان ادامه دارد. بدیهی است که ذهن انسان در چنین شبکه پیچیده عوامل، نمی تواند اولین علل و آخرین معلول ها را شناسایی کند.


امروزه در این دنیای پیچیده، برای حل مسائل به منابع اطلاعاتی بیش از آنچه در دسترس است، نیاز می باشد. در بررسی موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، فرهنگی، فناوری و ... باید اولویت ها را تعیین کرد. به عبارت دیگر باید در خصوص اولویت یک هدف نسبت به دیگری به نوعی توافق دست یافت که این توافق در مورد مسائلی که از احتمال خطای بالایی برخوردارند، بسیار دشوار است.


مدیران ممکن است در فرآیند تصمیم گیری راجع به یک موضوع بوسیله اطلاعات گوناگون ارائه شده از سویی کارشناسان و مشاوران خود دچار نوعی سردرگمی شوند. لذا برای بررسی نظرات متفاوت و تشخیص موقعیت های مختلف نیاز به مشاوره دارند تا موضوعات مهمی را که آنها را به نتایج بهتر می رساند، شناسایی کنند. فرآیندهای ذهنی معمول که برای حل مسائل زندگی روزمره بکار می روند، ممکن است در موضوعات پیچیده که نظرات و ایده های متفاوت زیادی وجود دارند کاربردی نداشته و تصمیم گیر را دچار سردرگمی کنند. زمانی که در مورد یک مسئله نظرات متفاوت وجود دارد باید بررسی کنیم که آیا تفکر و ادراک از مسئله ما را به یک راه حل واقعی رهنمون می شود یا خیر؟


بیشتر افراد بر این باورند که تصمیم گیری در مورد برخی از مسائل پیچیده آنقدر مشکل است که روشهای معمول برای حل مسائل کارایی نداشته و باید نوعی تفکر پیچیده برای حل مسائل پیچیده بوجود آورد. با این وجود حتی فکر کردن به شیوه های ساده خود بسیار مشکل است. پس اگر بررسی چند ایده در یک زمان و فکر کردن در باره آنها، نیازمند تلاش زیاد است چگونه می توان مسائل پیچیده را تجزیه و تحلیل کرده و درک نمود؟

آنچه مورد نیاز است شیوه پیچیده ای برای تفکر نیست بلکه باید چارچوبی پیدا کنیم که ما را قادر سازد در خصوص مسائل پیچیده به شیوه ساده ای تفکر کنیم 

مراحل تصمیم گیری در فرآیند تحلیل سلسله مراتبیتصمیم گیری در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در طی چند مرحله ساده به انجام می رسد که به اختصار در زیر آمده است.

  • شکستن مسائل پیچیده و بدون ساختار به اجزا و عناصر سازنده (معیارها و گزینه ها)
  • مرتب سازی این معیارها و گزینه ها در قالب سلسله مراتبی
  • انتساب مقادیر عددی به قضاوت های تصمیم گیرندگان در رابطه با اهمیت  معیارها در هر سطح از سلسله مراتب
  • تجمیع قضاوت ها برای تعیین اینکه کدام گزینه بیشترین اولویت را دارد و باید به عنوان هدف در نظر گرفته شود تا خروجی مناسبی از مسئله مورد بحث بدست آید

چه کسانی از این فرآیند استفاده می کنند؟

فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به دلیل ماهیت ساده و در عین حال منسجم خود توسط بسیاری از دولت ها، سازمانهای بزرگ و صنایع و شرکت های پیشرو مورد استفاده قرار گرفته است که به صورت نمونه به چند مورد اشاره می شود:

  • دولت آمریکا برای تعیین و اولویت بندی سیاست های داخلی و خارجی خود و نیز اختصاص بیش از 125 میلیارد دلار بودجه سالیانه به پروژه های مرتبط، از این روش  استفاده می کند
  • دولت چین برای اجرای سیاست های خصوصی سازی خود به طور وسیعی از این روش استفاده می کند و در حال حاضر به عنوان بزرگترین استفاده کننده روش AHP شناخته شده است
  • بیش از 25% از 500 شرکت فورچون از این روش برای اولویت بندی پروژه های تحقیقاتی، مدیریت پروژه، مدیریت منابع انسانی، بازاریابی و مدیریت بازار و افزایش میزان رضایتمندی مشتریان خود استفاده می کنند که برخی از آنها عبارتند از  SUN ،FORD ،Intel ،EXXON Mobil و